قصبه ای است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، کنار راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز. دارای 2500 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات، عسل و گردو. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پائین هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
قصبه ای است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، کنار راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز. دارای 2500 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات، عسل و گردو. ساکنین از طایفۀ بویراحمد پائین هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
اداره و مراقبت امور داخلی و خارجی کشور، درایت، باهوشی، خردمندی، کنایه از حسابگری منفعت جویانه، برنامۀ کار یا شیوۀ عمل، عقوبت، مجازات سیاست کردن: عقوبت کردن، مجازات کردن، تنبیه کردن سیاست مدن: علم به مصالح جامعه، اداره کردن امور و فراهم ساختن اسباب رفاه و امنیت مردمی که در یک شهر یا کشور زندگی می کنند
اداره و مراقبت امور داخلی و خارجی کشور، درایت، باهوشی، خردمندی، کنایه از حسابگری منفعت جویانه، برنامۀ کار یا شیوۀ عمل، عقوبت، مجازات سیاست کردن: عقوبت کردن، مجازات کردن، تنبیه کردن سیاست مدن: علم به مصالح جامعه، اداره کردن امور و فراهم ساختن اسباب رفاه و امنیت مردمی که در یک شهر یا کشور زندگی می کنند
صدمۀ سخت. (غیاث اللغات). - سر سخت خوردن، صدمۀ سخت خوردن. (آنندراج). صدمه و آسیب بزرگ رسیدن. (مجموعۀ مترادفات ص 235) : عدو از کفت گرز یک لخت خورد ز سرسختی آخر سر سخت خورد. محمدسعید اشرف (از آنندراج). آن از این کوچه برد سر بسلامت بیرون که سر سخت ز هر سنگ تواند خوردن. صائب (از آنندراج)
صدمۀ سخت. (غیاث اللغات). - سر سخت خوردن، صدمۀ سخت خوردن. (آنندراج). صدمه و آسیب بزرگ رسیدن. (مجموعۀ مترادفات ص 235) : عدو از کفت گرز یک لخت خورد ز سرسختی آخر سر سخت خورد. محمدسعید اشرف (از آنندراج). آن از این کوچه برد سر بسلامت بیرون که سر سخت ز هر سنگ تواند خوردن. صائب (از آنندراج)
نام مادر رودابه. (آنندراج) (انجمن آرا). نام مادربزرگ رستم. (ناظم الاطباء). نام زن مهراب شاه والی کابل است که مادر رودابه جد مادری رستم باشد. (برهان). (از: سین + دخت، دختر سیمرغ). (از حاشیۀ برهان چ معین) : یکی همچو رودابۀ خوب چهر یکی همچو سیندخت با رای ومهر. فردوسی
نام مادر رودابه. (آنندراج) (انجمن آرا). نام مادربزرگ رستم. (ناظم الاطباء). نام زن مهراب شاه والی کابل است که مادر رودابه جد مادری رستم باشد. (برهان). (از: سین + دخت، دختر سیمرغ). (از حاشیۀ برهان چ معین) : یکی همچو رودابۀ خوب چهر یکی همچو سیندخت با رای ومهر. فردوسی
مرکّب از: بی + سخن، گنگ، حلال. بدون شبهۀ شرعی: در هر سفری ما را ازین بیارند تاصدقه که خواهیم کرد حلال بی شبهت باشد از این فرمائیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 521)، رجوع به شبهه شود
مُرَکَّب اَز: بی + سخن، گنگ، حلال. بدون شبهۀ شرعی: در هر سفری ما را ازین بیارند تاصدقه که خواهیم کرد حلال بی شبهت باشد از این فرمائیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 521)، رجوع به شبهه شود